جواد یساری: ورشکست شدم و رفتم سراغ خوانندگی/ از بچگی تا حالا نمازم ترک نشده است
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۳۵۷۲۰۵
روزنامه آرمان نوشت: «همان آدم دهه ۵۰ است؛ همان تیپ، همان گویش و ادبیات و البته یک سادگی بزرگ که در نگاه اول کمی توی ذوق میزند، اما در ادامه گفتگو متوجه میشوی که این سادگی، خمیرمایه اولیه شخصیت اوست. خوانندهای که به واسطه سبک خاص کاریاش در همان ۵ سال فعالیتش از سال ۵۲ تا ۵۶ به شهرت رسید. «جواد یساری» این روزها به جای آن که پوسترش در فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی به چشم بخورد، بر سر در سینماها دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در آن سالهایی که خواننده شدن کار چندان سادهای نبود، شما چگونه از یک خانواده بیگانه با موسیقی، به سمت این هنر متمایل شدید؟
من خوانندگی را از سال ۵۲ به شکل حرفهای آغاز کردم. ما در خانوادهمان نه موزیسین داشتیم و نه خواننده و تنها علاقه بیش از اندازه من به موسیقی سبب شد که وارد این عرصه شوم. البته این را هم باید بگویم که من در آن سالها کاسب بودم و یک مغازهای هم در میدان وحدت اسلامی (شاپور سابق) داشته و دارم. آن موقع کارم تلویزیون و یخچالفروشی بود، اما الان مغازه، پاتوق من است. در اصل من در سال ۴۶ و ۴۷ ورشکست شدم که رفتم به سراغ خوانندگی.
وقتی انقلاب شد، از کشور خارج شدید؟
خیر، من تماما ایران بودم و تنها برای اجرای برنامهها به خارج رفته و زود برمیگشتم.
شما خوانندهای سیاسی نبودید و این که پس از انقلاب هم از ایران خارج نشدید، اما اجازه فعالیت نداشتید؟
آن موقع دولت گرفتاری خودش را داشت. ارشاد هم نمیتوانم بگویم پارتیبازی کرد، اما به ما نمیرسیدند. ارشاد در تمام این سالها تنها یک بار به سراغ من آمد و من را به آنجا برد. ارشاد با من مشکلی نداشت فقط گویا از بالا نامه دادند که کمی دست نگه دارید. البته خودم هم اقدام نکردم و آنها هم به سراغ من نیامدند.
در این ۴۰ سال تاکنون به گوشتان نرسیده که چه مشکلی برای ادامه فعالیت دارید؟
خیر، مستقیما نگفتند، اما وعده و وعید میدادند و میگفتند کمی صبر کنید. اگر بگویند چرا و به چه دلیلی به من مجوز نمیدهند که من راحت میشوم. باید بگویند، چون لابد مشکلی دارم که خودم نمیدانم، اما تا الان چیزی به من گفته نشده. من هر آهنگی که خواندهام، خانوادگی بوده. آهنگ «بچهها» را خواندم که منجر به آشتی صدها خانواده در معرض طلاق شده. «مناجات»، «محراب» و «سپیدهدم» را خواندهام که جاودانه موسیقی شدهاند. آهنگهایی که به لحاظ اخلاقی هیچ مشکلی نداشتند و تمامش خوبی بود.
در تمام این سالهایی که ارشاد سراغ شما نیامد، چرا خودتان پیشقدم نشدید و اقدام نکردید؟
کسی که هنرپیشه یا خواننده است، خودش را خوار نمیکند که برود بگوید بگذارید من بازی کنم یا بخوانم. این، ایده من است که شاید اشتباه هم باشد، اما من این طور فکر میکنم. البته این را هم بگویم که من یک بار به ارشاد رفتم و آن هم به این دلیل بود که دوستانم سر کار بودند و من را هم برداشتند بردند وگرنه همان یک بار را هم نمیرفتم. من مرد هستم و به خودم شک ندارم. اگر من را میخواستند، میگفتند بیا! حالا بر فرض که من آن زمان، بد اجرا میکردم؛ باید از من دعوت میکردند و میگفتند الان قانون این است و باید به این شکل کار انجام دهی نه این که من را ترک کنند. اینجا آب و خاک و زمینم است و سه پشت من در ایران دارند زندگی میکنند. خیلی به من کم لطفی کردند.
البته آن طور که یادمان است شما حدود ۱۰ سال پیش، سه اجرای برنامه در بیمارستان میلاد داشتید، درست است؟
بله، البته کنسرت نبود و یک برنامهای بود که برای من گذاشتند. آن موقع برج میلاد ساخته نشده بود و اجرای برنامه در آمفیتئاتر بیمارستان میلاد بود که یادم هست حتی روی پلهها هم جمعیت نشسته بود. یک آقایی آمد و گفت: من اجازه اجرای شما را دارم و یک کاغذی را به من نشان داد و گفت: میخواهم سه اجرا در سه شب یلدا، آزادی خرمشهر و میلاد پیامبر (ص) داشته باشی که من به استناد حرف او، این سه برنامه را اجرا کردم و هیچ کس هم نیامد بگوید چرا اجرا داشتی. بعد دیدم میگویند این آقا کلاهبردار بوده است.
یعنی مجوز اجرای شما را نداشته؟
خیر، البته بعدا ما را با هم رودررو کردند. من به ارشاد گفتم ایشان چنین گفته که مشکل من مربوط به ارشاد نیست و مربوط به نهادهای بالاتری است و من اجازه شما را گرفتهام و میتوانی بخوانی. حتی گفت: مجوز آقای گلپا را هم برای اجرا گرفتهام. من خیلی از این اتفاق خوشحال شدم، اما پولی به من داده شد و سابقهام هم خراب شد. آن آدم را گرفتند که فکر کنم یک سال در زندان بود.
آقای یساری با توجه به این که شما در پیش و پس از انقلاب، فعالیت سیاسی و اجتماعی نداشتید و به خارج از کشور هم نرفتید و توانستید سه شب در فاصله زمانی شب یلدا تا سالروز آزادی خرمشهر در تهران، اجرای زنده داشته باشید، نشان میدهد که شما اصلا ممنوعالفعالیت نیستید و، چون خودتان هرگز برای اعطای مجوز درخواستی نداشتید، کارتان پیش نرفته، چون انتظار داشتید آنها به شما پیشنهاد فعالیت بدهند که آنها هیچ وقت این کار را برای کسی نکرده و نمیکنند.
بر فرض اگر ممنوعالفعالیت نبودم به من نامهای میدادند یا به شکلی به گوش من میرساندند. شاید هم به قول شما، ممنوعالفعالیت نیستم، چون سالهاست که پوستر من، آزادانه و بدون هیچ تذکری در مجلات مختلف به چاپ میرسد. عکسهای من را در قالب پوسترهای بزرگ چاپ میکنند مثلا همین چند وقت پیش، فکر کنم یک ماه و نیم پیش بود که مجله «دنیای کشتی» که اصلا عکس خواننده کار نمیکند، دو تا پوستر من را وسط صفحاتش منتشر کرده و هیچ کس هم از ایشان ایراد نمیگیرد یا تذکری نمیدهد. حالا شاید به قول شما این گونه باشد. من خجالت میکشم از این که بروم آنجا و به آنها بگویم اجازه بدهید که من بخوانم. من با مردم کار دارم. من زندگیام با مردم است. من آدم آزاده و رفیقبازی هستم و اصلا در این خطها نیستم که فلانی چه کار کرد و چه کار نکرد. از این که نمیتوانم بخوانم ناراحت هستم، اما در کل کاری به کسی ندارم.
الان برای اجرای برنامه در فیلم «دشمن زن» که مشکلی برای شما پیش نیامد؟
نه، هیچ مشکلی پیش نیامد. به من گفتند بیا بازی کن! گفتم شاید مشکل داشته باشم که گفتند همه چیز پای ما. رفتند و اجازه من را گرفتند.
پس به نوعی مدیون آقای فرحبخش، تهیهکننده «دشمن زن» هستید. از قبل با هم آشنا بودید؟
من در بازار چرم کار میکردم. آن زمان آقای فرحبخش کوچک بود و پدر خدابیامرزش یک قنادی داشت. ما از همان زمان با هم دوست بودیم که البته بعدا همدیگر را گم کردیم تا این که ایشان سال گذشته یک روز پیش من آمد و همدیگر را دیدیم و یک آبگوشتی خوردیم و داستانم را برایش گفتم و این که اگر بد بودم که نمیماندم. بعد هم مقدمات بازی در فیلم فراهم شد و خدا را شکر که مردم هم استقبال خوبی از آن کردند. دست مردم درد نکند که کار شیرینی کردند و آبروی من را خریدند و استقبال قابل توجهی از اجرای من در این فیلم داشتند.
آن طور که من شنیدهام، خانوادهای مذهبی داشتید و خودتان هم مقیدات مذهبی شدیدی دارید. درست است؟
خانوادهام مذهبی است مثلا برادرم که فوت شد، رئیس هیات صنف کفاش بود. همه ما به همین ترتیب هستیم. این مربوط به اجتماع نیست، مربوط به خداست. من از بچگی تا به این سن هنوز نمازم ترک نشده است. باید ببینیم انسانها چه کار میکنند. در خیلی کشورها انقلاب شده که من تا حالا ندیدم هنرمندان را ممنوعالفعالیت کنند باز حالا اگر مسالهای از او دیده باشند، باز اقدامشان قابل احترام است.
البته این سادگی که در کلام و شخصیت شما دیده میشود، دقیقا همان چیزهایی است که در کارهایتان نیز احساس میشود و این نشان میدهد که به دور از فاکتورهای بازار، موسیقی را دلی اجرا میکردید.
من رشته ورزشیام کشتی بود و کاسب هم بودم. باید کاری انجام میدادم که حرمت اینها هم حفظ میشد. میگشتم شعر خوب پیدا میکردم یعنی شعری که مفهوم و اثری داشته باشد مثلا همانطور که گفتم با آهنگ «بچهها»، صدها طلاق منجر به آشتی شد که مجله «جوانان» به دلیل همین اتفاق، پوستر من را وسط صفحاتش منتشر کرد. «قصه مرد منتظر»، «سپیده دم»، «صبر ایوب» و... همه اینها انگار دیروز خوانده شده، چون هنوز کهنه نشدهاند.»
منبع: پارسینه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۳۵۷۲۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترایبکا به سراغ سالگردهای خاطرهانگیر میرود/۲۵ سالگی «سوپرانوها»
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ددلاین، جشنواره فیلم ترایبکا مجموعهای از برنامههای تجدید خاطره، بازنگریها و گفتوگوهای خود را برای بیست و سومین دورهاش در نظر گرفته است.
این جشنواره که ماه ژوئن برگزار میشود، مجموعه داستانسرایی با جاد آپاتو، اندی کوهن، کایران کالکین، کری واشینگتن، لاورن کاکس، جان باتیست و مایکل استیپ را در برنامهاش دارد.
در بخش مجموعه کارگردانها گاس ون سنت در گفتوگو با فیلمساز و بازیگر ویتو اشنابل که بازیگر وی در سریال رایان مورفی «دشمنی: کاپوتی در مقابل قوها» برای شبکه اف ایکس بود، به بررسی این سریال میپردازد که فصل دوم «دشمنی» بود.
جشنواره بیست و پنجمین سالگرد سریال «سوپرانوها» را با اولین نمایش جهانی مستند الکس گیبنی با عنوان «مردعاقل: دیوید چیس و سوپرانوها» در بیکن تئاتر گرامی میدارد. این نمایش با تجدید دیدار با خالق آن دیوید چیس، فیلمبردار ترنس وینتر و بازیگران شامل ادی فالکو، مایکل ایمپریولی، آیدا تورتورو، آنابلا سیورا، رابرت ایلر، جیمی-لین سیگلر، دریآ دیمتئو، استیو شریپا، میشل چیس، کاترین ناردوچی، و دومینیک چیانیز، یاد این سریال محبوب را گرامی میدارد.
مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو نیز در برنامه پنجاهمین سالگرد ساختهشدن «خیابانهای پایین شهر» حضور دارند.
گفتوگویی با استیون اسپیلبرگ پس از نمایش اولین فیلم او «شوگرلند اکسپرس» که سال ۱۹۷۴ ساخته شد، در پنجاهمین سالگرد آن انجام خواهد شد و کوین بیکن نیز در برنامه گرامیداشت ۴۰ سالگی «آزاد» ساخته هربرت راس حضور خواهد داشت.
نمایش فیلم صامت «ناشناخته» تاد براونینگ در سال ۱۹۲۷ با بازی لون چنی و جوآن کرافورد و نمایش نسخه ترمیم شده فیلم «شمال از شمال غربی» آلفرد هیچکاک در سال ۱۹۵۹ در شصت و پنجمین سال ساخته شدنش از دیگر برنامههای ترایبکا در بخش مرور خاطرات گذشته است.
امسال بیست و سومین دوره جشنواره ترایبکا که توسط رابرت دنیرو و جین رزنتال در سال ۲۰۰۲ برای بزرگداشت نیویورک تاسیس شد شکل میگیرد. این جشنواره از ۵ تا ۱۶ ژوئن (۱۶ تا ۲۷ خرداد) در نیویورک برگزار میشود.
کد خبر 6095022